شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟
داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟
ادامه مطلب ... ![]()
معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ... لرزان گفت : بله خانوم؟...
ادامه مطلب ... ![]() تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
ادامه مطلب ... ![]() روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد. ادامه مطلب ... ![]() پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا این که یک روز اون اتفاق افتاد.. ادامه مطلب ... ![]() یه روزی یه دختر کوچولو به اسم مهدیس عاشق یه پسر شد به اسم امیر علی ،امیر علی تمام عشق مهدیس بود تمام دلتنگی هاش مال اون بود تمام خنده هاش به یاد اون بود، اون عشق 8سال تو دل مهدیس کوچولو بود اما دریغ از اینکه اون پسر بفهمه ،بفهمه که یکی روی کره خاکی عاشقونه دوسش داره بفهمه که اون دختر کوچولو حتی جونشم واسه اون پسر می ده اما ..... ادامه مطلب ... ![]() صفحه قبل 1 صفحه بعد ![]() |