hamechi
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید اميدوارم از وبلاگ من خوشتون آمده باشه ....... با تشكر

پيوندها
دانلود
دانلود
sargarmy
مذهبی
hamechi
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان hamechi و آدرس lenge-kafsh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 56
بازدید کل : 4438
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

top:5px>

نويسنده
jafar sh

پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:داستان, :: 16:28 :: نويسنده : jafar sh

شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟       قلبقلب


 
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد

داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟


 
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.


 
استاد پرسید: چه آوردی؟



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:داستان, :: 14:29 :: نويسنده : jafar sh

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...


دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای

لرزان گفت : بله خانوم؟...

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد



 

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:داستان, :: 12:19 :: نويسنده : jafar sh

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.


او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.


سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن  بیاساید.



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:داستان, :: 12:1 :: نويسنده : jafar sh

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.
شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.
آنگاه تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده، و دیگر نمیتواند به تلاشش ادامه دهد...



ادامه مطلب ...
دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:داستان, :: 13:28 :: نويسنده : jafar sh

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

تا این که یک روز اون اتفاق افتاد..



ادامه مطلب ...
دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:داستان, :: 13:4 :: نويسنده : jafar sh

یه روزی یه دختر کوچولو به اسم مهدیس عاشق یه پسر شد به اسم امیر علی  ،امیر علی تمام عشق مهدیس بود تمام دلتنگی هاش مال اون بود

تمام خنده هاش به یاد اون بود، اون عشق 8سال تو دل مهدیس کوچولو بود اما دریغ از اینکه اون پسر بفهمه ،بفهمه که یکی روی کره خاکی

عاشقونه دوسش داره بفهمه که اون دختر کوچولو حتی جونشم واسه اون پسر می ده اما .....



ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 صفحه بعد